کنفرانس "ضد نژاد پرستى" سازمان ملل در ژنو موسوم به "دوربان ٢"٬ به صحنه اى از کشمکشهاى پايه اى دنياى امروز تبديل شد. سيل "هشدارها و تحريمهاى" دولتها پيش از کنفرانس نشان ميداد که "دوربان ٢" سرنوشتى بيش از دوربان ١ پيدا نخواهد کرد. تفاوتى اگر هست اينست که "دوربان ٢" در شرايط جهانى تماما متفاوتى برگزار ميشد و مهر معادلات سياسى و جهتگيريهاى ديپلماتيک ايندوره را خواه ناخواه برخود خواهد داشت.
از يکسو اين کنفرانسى اسرائيل محور بود و بلوکى از دولتها و لابى ها دورخيز کرده بودند که بيانيه اين کنفرانس به اين جهت متمايل شود. از سوى ديگر دولتهاى اسلامى و جريانات متحجر مذهبى دورخيز کرده بودند که نقد به اسلام و مذهب را محدود کنند و بيانيه کنفرانس مهر توازن قواى سياسى امروز را در اين قلمرو نيز داشته باشد. طرفين درگير هدفى واحد داشتند اما منافعى متناقض. هر دو ميخواستند پايه هاى قدرت سياسى و ايدئولوژيک و ارزشهاى متحجر خود را زير پرچم بيگناه "مبارزه با نژاد پرستى" به کرسى بنشانند و يا در توازنى جديد قرار دهند. اولى ها٬ در اظهارات ديپلماتيک و تفاسير خبرى تلاش کردند هر نوع انتقاد به دولت اسرائيل و سياستهايش را "آنتى سيميتيسم" و "ضد اسرائيلى" و "تحريک آميز" نام بگذارند و دومى ها نيز تلاش کردند که هر نوع انتقاد به اسلام و زن ستيزى و آدمکشى را "مقابله با مسلمانان" و "تحريک نژادپرستانه" و "استفاده ابزارى از آزادى بيان" نام بگذارند. اپوزيسيون معترض در بيرون سالن نيز يا عليه "ملاها" شعار داد و گفت احمدى نژاد فاشيست است – که هست – و يا با اعتراض درستش به حضور احمدى نژاد دراين کنفرانس٬ که البته موضع برخى دولتهاى ديگر هم بود٬ با اين موضع حداقل ضد رژيمى عملا از يکى از اين دو طرف دعوا قابل تفکيک نبود. دراين ميان جاى پرچمى حقيقتا انسانى و آزاديخواهانه٬ انترناسيوناليستى و کمونيستى٬ و به اين اعتبار عميقا ضد نژاد پرستانه خالى است.
تعرض مشترک
دو طرف درگير در عين اختلافاتشان تعرض مشترکى به حقوق و آزاديهاى مدنى جوامع ميکنند. اين قلمرو ايدئولوژيک و پروپاگاند در تلاشهاى دو طرف دقيقا قابل مشاهده است. يک تلاش جديد اين بود که عبارت "ضد اسرائيلى" را معادل آنتى سيميتيسم بکار ببرند. اين يک وجه همان تلاش سياسى است که ميخواهد هر اعتراض و نقدى به دولت اسرائيل و سياستهاى جنايتکارانه اش را به نام "آنتى سميتيسم" منکوب کند. عبارت "ضد اسرائيلى" را تنها ميتوان به ضديت با مردم منتسب به يهود و يا موجوديت کشورى شان بکار برد. اما مخالفت با سياستهاى دولت اسرائيل "ضد اسرائيلى" نيست. اگر بود٬ آنوقت بايد صدها ميليون مردم آزاديخواه و خواهان پايان دادن به جنگ و کشتار در فلسطين را "ضد اسرائيلى" ناميد. که البته همينها مينامند. دولت اسرائيل نماينده نژاد پرستى و عرب ستيزى است اما قطب قوى اى از مردم در اسرائيل خواهان صلح و همزيستى برابر و انسانى اند. کسى که دولت اسرائيل را معادل مردم اسرائيل ميداند٬ لابد بايد فلسطين را معادل حماس و ايران را معادل جمهورى اسلامى بداند. اين دقيقا سياست جمهورى اسلامى و احمدى نژاد هم هست. هر دو يک نقطه عزيمت دارند. اسلاميها هم براى چاپ يک کاريکاتور و هر اظهار نظر ضد اسلامى جنجال ميکنند که "امت اسلامى جريحه دار شد"! هدف و جوهر اين تعرض مشترک گرفتن حقوق و آزاديهاى شهروندان و تحکيم قدرت و امتيازات اردوى ارتجاع تحت عنوان "مقابله با نژاد پرستى" است.
سرمايه دارى و نژاد پرستى
نژاد پرستى مانند مذهب و زن ستيزى٬ يک محصول جهالت تاريخ جوامع طبقاتى است. نژاد پرستى محصول سرمايه دارى نيست اما سرمايه دارى با طوق بردگى ناسيوناليسم و خاک پرستى و دميدن در تعصبات جاهلانه ملى٬ نژاد پرستى را بازتوليد ميکند و از آن عليه اتحاد مردم زحمتکش و جنبش سوسياليستى کارگران استفاده ميکند. راسيسم در سطحى امروز جزو لاينفک ساختار سياسى و ادارى همين جوامع است. از اروپا محورى و ضد خارجى گرى در قوانين و سياستها تا افغان کشى رژيم اسلامى و قتل عام همجنسگرايان در عراق و دهها مورد شنيع در دنياى امروز کارنامه اينهاست. ناسيوناليسم يک پايه فاشيسم است. ناسيوناليستهاى همه جاى دنيا وقتى عصبانى و افراطى ميشوند در جلد آريائى و فاشيست ظاهر ميشوند. جامعه اى که با هويتى کاذب و ضد انسانى و تبعيض گر٬ با تکه پارچه اى بنام پرچم و "هويت ملى"٬ صبح تا شب تخم تفرقه و تبعيض و کينه و سرکوب مى پاشد٬ جامعه اى که در آن انسانها را در قالبتهاى قومى و مذهبى و "اقليت و اکثريت" و غيره قصابى کرده اند٬ "مقابله اش با نژاد پرستى" اش چيزى جز تنظيم روابطى بين اين دستجات نيست. با پرچم ناسيوناليسم و مذهب نميتوان به جنگ نژاد پرستى رفت. در کنفرانس "دوربان ٢"٬ "پرو اسرائيلى ها" و "ضد اسرائيلى ها" به هر نتيجه اى برسند٬ ذره اى به نفع مبارزه با نژاد پرستى و رفع تبعيض نيست. هر دو آزادى بيان و حق طلبى سوسياليستى و آزاد انديشانه مردم جهان را نشانه گرفته اند.
کمونيسم و نژاد پرستى
کمونيسم کارگرى در مقابل پرچمهاى ملى و قومى و مذهبى و تقسيم موزائيکى جامعه٬ از هويت انترناسيوناليستى کارگران و منافع مشترک شان در مقابل طبقات حاکم و دولتهايشان و از حقوق جهانشمول انسانى دفاع ميکند. نقطه شروع ما دولتهاى اسرائيل و ايران و بلوکهاى درگير نيست٬ نقطه شروع ما منافع و حرمت و حق حيات و آزادى و رفاه انسانهاى کنکرتى است که در چهارچوب اين کشورها و دنياى امروز زندگى ميکنند. کارگران فلسطينى و اسرائيلى اعتصابى در اورشليم و هر جاى ديگر با همبستگى طبقاتى شان راه مبارزه با نژاد پرستى و زندگى در کنار هم را نشان ميدهند. يک رکن اساسى مقابله با نژاد پرستى و تبعيض گرى ملى و مذهبى در خاورميانه و هر جاى جهان٬ برافراشتن پرچم همبستگى طبقاتى و سوسياليستى کارگران است.
کمونيسم کارگرى مخالف هر جلوه اى از تبعيض بر هر اساسى است و براى آزادى و برابرى و رفاه همگان مبارزه ميکند. کمونيسم به عنوان يک جنبش سياسى اهداف متمايزى از جنبشهاى طبقات دارا را دنبال ميکند. کمونيسم کارگرى خواهان آزادى بيقيد و شرط بيان است اما به هيچ عقايد تبعيض گر و ضد انسانى "احترام" نميگذارد. ما براى نفى نظامى مبارزه ميکنيم که بنيادش را بر تبعيض و سلطه سياسى و اقتصادى بنا کرده است. کارگران همانقدر عليه نسل کشى مردم بيدفاع فلسطين توسط اسرائيل اند که مخالف تروريسم اسلامى و جنايات اين جنبش در منطقه. کارگران عليه اهداف هر دو سوى اين جدال اند. کارگران عليه هر نوع فاشيسم و عقايد ارتجاعى ناسيوناليستى و مذهبى هستند که همزيستى برابر انسانها را زير سوال ميبرد. کارگران خواهان صلح پايدار و همزيستى مردم در منطقه و جهان با اتکا به جنبش سوسياليستى شان اند. اتفاقا اين جنبش است که بنا به ماهيت اهداف اجتماعى اش قويترين مخالف هر نوع نژاد پرستى است.
جرياناتى که در ژنو بيرون سالن اعتراض ميکنند٬ بايد از سياست درست مقابله با حضور جمهورى اسلامى فراتر روند. اهميت اين کنفرانس با سفر فلان عنصر رژيم به يک کشور يکى نيست. دعوائى که جريان دارد عميق تر است و سياستى انقلابى تر و متمايز را ميطلبد. مخالفين جمهورى اسلامى ضرورى است عليه اعمال محدوديت به آزادى بيان و نقد٬ بر همبستگى کارگران منطقه و جهان عليه نژاد پرستى و سرمايه دارى٬ عليه تلاشها و سياستها و ژستهاى مسخره احمدى نژاد و سرکوب مخالفين سياسى٬ عليه جنايات دولت اسرائيل و در دفاع از استقلال فورى مردم فلسطين٬ عليه محدوديت آزاديهاى مدنى در غرب و سياست سازش با تروريستها٬ و عليه ناسيوناليسم بعنوان زمين حاصلخيز نژاد پرستى تاکيد کنند. اينگونه ميتوان در فضائى که "دوربان ٢" زير نور است٬ صداى متمايزى را به مردم جهان معرفى کرد. بدون ايجاد اين تمايز٬ اعتراض برحق نيروهاى اپوزيسيون در سايه يکى از طرفين اين جدال ارتجاعى قرار خواهد گرفت.
کنفرانس "دوربان ٢" به دستاوردى عليه نژادپرستى نخواهد رسيد. آش بحدى شور است که داد برخى درآمده که اين کنفرانس مملو از "رهبران مستبد" است. اين رهبران مستبد و احمدى نژاد هاى تير خلاص زن٬ طرفداران بستن دهان مردم و محدوديت آزادى بيان٬ و عده اى با کارنامه سياه جنايت جمع شدند تا محصول سياسى دوره اخير را درو کنند. طبقه کارگر و سوسياليستها نيز بايد پرچم مستقل خود را عليه نژاد پرستى برافرازند. *